یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پرسید کیستی؟

پرسید کیستی؟
گفتم:
هستم آن که هستم



افسرقاسمی عالم

السلام علیک یا صاحب الزمان

پروردگارا:فقط ازت میخوام هرچه سریع تر
                                

                                
                                
                            </div>
                            <div class=

محمد

نماز بر بنده همچون نردبان است

نماز بر بنده همچون نردبان است
عـروجـی از زمین تـا آسمان است
خوشا آنـرا خلـوص در سیـره دارد
بهشت از سویِ ایـزد ارمغان است


سلیمان ابوالقاسمی

از شب من

از شب من
سفر کرده خواب
می کند پرواز خیالم
تا کهکشان چشم تو
آنجا که
در تراس خانه ات
میهمان است خدای‌‌‌..
.

مهدی عارفخانی

مثلِ یک فیتیله آتش بر زبانم می کشم

مثلِ یک فیتیله آتش بر زبانم می کشم

شعله ی یادِ تو را بر استخوانم می کشم

جان به آتش میزنم تا بلکه پیدایم کنی

هر شب این سوزنده را بر بازوانم می کشم


سحرفهامی

در بالا، روشنایی بی‌کرانه

در بالا، روشنایی بی‌کرانه
در پایین، تاریکی بی‌کران
و میان آن دو
هیچستان...
...
تو آن‌جا ایستاده‌ای
اما
به کدام سو خواهی رفت؟

...
اهورامزداست
که تو را می‌خواند
یا اهریمن؟
...
گوش کن
زمزمه‌ی نور
رساتر از
فریاد تاریکی‌ست

...
شبنم حکیم هاشمی

بامداد است یک غزل بارکنم دودکنیم؟

بامداد است یک غزل بارکنم دودکنیم؟
یا به هم نوشیِ مِی،صبح،دل‌انگیزکنیم؟

باز آی دختر رَزخوش بنشین، این دل زار
خلف وعده،محال،عشق هم آغوش کنیم؟

دو سه کامی بگیریم،اشتراک،از سیگار
مست ومخمور نشینم وسخن بار کنیم؟


یابه بازی لبان،گرم ببوسم دولبان
کافری پیشه کنیم عشق،نمازی ببریم؟

توکمندسرزلف بازکنی، تاکه موج‌اش ببردجبر بقا
باهم ازوحشت تنهایِ یک عمر،گریزی بکنیم؟

دست گیرم سرزلفت، تاکه ارام شود،موج وحشی فراق؟
ماهی خوابِ پریدهِ زسرم راشکوه از، برکه‌ی رویا بکنیم؟

بپریم زین بستانیم زابر انِ خیال،برویم صاف ثریای وصال؟
فوج فوج خاطر تاریک و سیه پاک کنیم؟

نکندوقت سراید،تونیای،غرق آونگ شود نقش زمان؟
چون رسیدی بشماریم به سه،رازدل فاش کنیم؟

مطربا،یاری رسان، آمدنهیبم زد،خدای قافیه
مرحمت فرموده پویا را ز نو،رامشگر آموزی کنیم؟

پویا شارقی