یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

کم مراافسون بکن افتاده ام دردام تو

کم مراافسون بکن افتاده ام دردام تو
کی بدانستم که میگردم اسیرورام تو
مستی وسردرگریبان راه خودگم کرده ام
من شدم چون شمع ومیسوزم کنارجام تو
آنچنان دیوانه بودم دل به دریا میزدم
گرنبودم . چون کبوتر کی نشینم بام تو
من نمیدانم چرامجنون وحیرانت شدم
چون فرارای گشته عشق ازحال ناارام تو

گفته بودم باخودم . عاقل مگرعاشق شود
بیخبربودم که گشتم اینچنین من خام تو
میروم شایدکه مستی ازسرت بیرون رود
گرچه شیرین ترنمی گردد دوباره کام تو

کریم لقمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد