ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
گاهی سکوت ، فرصت ابراز درد نیست
پایان با شکوه ، ستیز و نبرد ، نیست
تعبیر ، رفتن و در خود شکستن است
وقتی کسی کنار تو ، جز آه سرد نیست
باید ، تمام شهر بدانند ، که بعد از این
هر عابر شکسته دلی ، کوچه گرد نیست
خلوت نشسته با شب و غمهای کوچه ها
مردی که غم به دلش نیست مرد نیست
دیگر نگو ( سکوت ) نشان رضایت است
گشتم ولی نبود ، عزیزم ، نگرد نیست
علی موحد
فردا که مرا به داد خواهی ببرند
صد حلقه ی تَنگ بر گلویم بنهند
گویم که چرا دوباره بیداد کنید ؟
عدلی که نبوده است آباد کنید
مصطفی مروج همدانی