یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هنرمندی بزرگ تابلویی زیبا را عرضه کرده بو

هنرمندی بزرگ
تابلویی زیبا را عرضه کرده بود
تاجری بزرگ
آن را می‌خرید
او پول بسیار زیادی داشت
هنرمند لبخند می‌زد

خدای بزرگ
تو را آفریده بود
جوانی فقیر
تو را می‌خواست
او غیر از واژه‌ها چیزی نداشت
آنگاه...
خدا مرا نگاه می‌کرد
درست به همین‌گونه که هست


علیرضا غفاری حافظ

مرگ ما جز صحنه ای از گریه یا ترحیم نیست

مرگ ما جز صحنه ای از گریه یا ترحیم نیست
زندگی کردن بجز یک حلقه از تصمیم نیست

دادگاهم را بکن بر پا که من آماده ام
مجرمم اما بدان این تهمتت تفهیم نیست

زیر باران تشنه بودم روی دیواری سفید
صورتت را دیده ام جز نقش و جز ترسیم نیست

روی قلبم زخم ها یی مانده از فقدان یار
هیچ درمانی دگر بر زخم من ترمیم نیست

روز ها را یک به یک در انتظارت خط زدم
حیف اما عشق ما در طول این تقویم نیست

با حساب عقل با مایی ولیکن کار عشق
اهل حل و فصل خود با ضرب و با تقسیم نیست

علیرضا دوشیار

محبوب من

محبوب من
هرگز ندیدم از تو یک لحظه ترش رویی
تلخی قهوه چشمانت،شیرینی قند لبانت و شوری نمک دستانت را ، از یاد نخواهم بُرد

نصرت اله صفی زاده

یِ باغبان با نهال با گلایِ بی مثال

یِ باغبان با نهال با گلایِ بی مثال
همره و همراه شدند رفتند برای وصال

انگار زمین خواب نداشت
آسمونش تاب نداشت

انگار باید میرفتند
غمی بِدل میذاشتند


بارفتن این گُلا بویی پیچید در هوا
سرمستیِ غریبی خالقمون کرد به پا

درستِ که شهیدند
افتخار زمین اَند

اما قلبامون هنوز
باور نداره این سوز

راضیه براتی

چه کسی نام مرا شاعر گذاشت

چه کسی
نام مرا شاعر گذاشت
من که دربطن زمان
وباسرفه سیاه سکوت
زیر خروار خروار خاطره ی خاک خورده
درتب فراق چکه ا ی باران از سقف احساس
با سلاح گرم اشک وآه
با خود
درگیر جنگ سرد ابدیتم

رضافرازمند

وسعت دلتنگی ا م

وسعت دلتنگی ا م
آنقدر قد کشیده
که هروله ی هرنگاه الکنی
اندازه آن را قیاس مع الفارق است

رضافرازمند