یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

104

روزی بودنم آرزو میشود 

 

اما من دیگر نیستم 

 

آن روز،جای من خوب است وحال تو خراب 

 

وبه گمانم آن روز نزدیک است...

103

کلاغ پرشکسته را نیاز به سنگ نیست 

 

زندگی دو روزه را نیاز به جنگ نیست

102

مچاله کن... 

 

   بشکن... 

 

بند بزن.. 

 

   خط بزن.... 

 

خلاصه راحت باش.... 

 

   ارث پدرت که نیست... 

 

دل تنهای من است....

101

مرا همین گونه که هستم 

 

دوست داشته باش.... 

 

وگرنه من می روم 

 

و تو هم برو مجسمه ساز شو...

100

میان انکارهای تو 

 

برای همیشه گُم شدم 

 

آن خیالی که از دوست داشتن تو 

 

ساخته بودم...! 

 

99

دلم تنگ می شود گاهی برای 


یک «دوستت دارم» ساده 


دو «فنجان قهوه ی داغ» 


سه «روز» تعطیلی در زمستان 


چهار «خنده ی بلند»  

و پنج « انگشت » دوست داشتنی !

98

گاهی دلم می خواهد دمپایی هایم را تابه تا بپوشم 

 

تا ببینم هنوز کسی حواسش به من هست یانه؟ 

 

97

راستی چه چیز می تواند جاذبه خاک را بشکند 


و ما را از این سیاره کوچک 


معلق به بی کران ها ببرد؟ 


به راستی که حقیقت زندگی عشق است 


و زندگی بدون عشق سرابی بیش نیست..