ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تو را باید
یاد بگیرم ..
مانند ِ شعر
که حرف به حرف
من را حفظ می کند ،
در من حفظ می شوی ..
---
سیدمحمد مرکبیان
امشب که برایت مینویسم
گریهی تو
تنها موسیقیست
که در رگهای خانه جریان دارد
و من چقدر گریهات را
از چشمانت بیشتر دوست میدارم
که می خواهم بمیرم و هیچگاه
به چشم نبینم
گناه من نیست
زیبا زنانه گریه میکنی
و شاعرانه گلایه
نگران نباش
تقدیری در کار نیست
کابوس دیدهایم
سید محمد مرکبیان
امشب که برایت مینویسم
گریهی تو
تنها موسیقیست
که در رگهای خانه جریان دارد
و من چقدر گریهات را
از چشمانت بیشتر دوست میدارم
که می خواهم بمیرم و هیچگاه
به چشم نبینم
گناه من نیست
زیبا زنانه گریه میکنی
و شاعرانه گلایه
نگران نباش
تقدیری در کار نیست
کابوس دیدهایم
سید محمد مرکبیان
قلبم تند تند میزند دوستت دارم یا دارم میمیرم ؟
تند تند شعر مینویسم حرکت کردهام یا بُریدهام ؟
حرفت را هم که میزنی
نمیفهمم به من نزدیک شدهای یا ازت دورم ؟
میدوَم سوی دیوار و از خیابان پرت میشوم بیرون
سرم را به باد میدهم ، دستانم را به جوب
قلبم تند تند میزند هنوز دوستت دارم یا مردهام ؟
سیدمحمد مرکبیان
از دست های تو
کارهای خارق العاده ای بر می آید
همانجا که هستی ، بمان
اجازه بده شعرها از من برایت بنویسند
اجازه بده برایت بخوانم
تا چه اندازه از بدوِ دوست داشتنت
پیراهنِ فصل ها
زیباتر شده است
کنارِ لبانت ، کناره میگیرم
و تمامِ حرفهای دلم را
از دهانات میشنوم
در فاصلهی پیشانیِ تو
تا سایهات
جنگل سبزیست
که پرندههای من
آنجا آرام میگیرند
تو اگر بخواهی
زندگی
آغوشِ دوست داشتنیی خواهد شد
تو اگر بخواهی
دست می کشم از مرگ
و هر آنچه را که برایم مانده است
در آغوش می کشم
به اندازه ی چهارده ساعت پرواز
به اندازه ی همه ی روزهای طولانیِ اینجا
دلم به اندازه ی تمام حسرت هام
تنگت است
به عکس های دو نفره مان نگاه می کنم
حالا
دلم برای خودم تنگ می شود
روزهایی که بیشتر می خندیدم
روزهایی که اتاق هوای بیشتری داشت
روزهایی که تو را داشتم
سیدمحمد مرکبیان
نمی توان سینه ای را شکافت
و دید
تا چه اندازه درد
در انسان ته نشین شده است
باید ضربه را خورد
باید دور شد و رفت
زخم های امسال
اصابت دردهایی ست
که دو سال پیش خورده ایم
سیدمحمد مرکبیان
دیگر چگونه میتواند آب
تشنگی را
از گلویی که پاره شده
بردارد؟
سیدمحمد مرکبیان