یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دلتنگ شدم وقتی گفتی ز تو مهجورم

دلتنگ شدم وقتی گفتی ز تو مهجورم
رفتی و به دنبالت ، می آیم و مجبورم

من بی تو شدم مجنون یک عاشقم و شبگرد
دنبال تو می گفتم... با گریه نرو برگرد

باز از سر شب تا صبح با یاد تو همراهم
من هر چه که هستم بازم عاشق تو هستم

ای دل از چه بیزاری با زخم که می سازی
با عشق که دم سازی تو کودک دل بازی

این مکتب عشقت بود غم ها همه مشقت بود
برخیز وقت تنگ است دیدار یار مرگ است

امشب بگو ای دل از من تو چه می خواهی
حکم آن چه تو می دانی فرمان به که می خوانی

محمد خوش بین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد