یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بیهوده دل را هرکجا باخود نبر ای دوست

بیهوده دل را هرکجا باخود نبر ای دوست
ناز نگاه هرکه را دیدی نخر ای دوست
دل ارزشش بسیار و تن سرمایه اش عقل است
سرمایه ی تن نیست درتو بی اثر ای دوست
سرچشمه ی احساس ما عشقیست بی پایان
درعشق میبینی هزاران دردسر ای دوست
لطفی کنُ و دل درمسیر عاشقی ننداز
هرشاخه از این باغ باشد بی ثمر ای دوست
گویم ولی حرف مرا باور نداری تو
گفتار من کی می رود درگوش کر ای دوست


لیدانظری

رد سکوتم را

رد سکوتم را
از نسیم بگیرید
آنگاه که آرام
لابه لای گیسوان افرا می وزد....

افروز ابراهیمی افرا

عشق یعنی قله ها ،تا قعر دریا، ارتفاع

عشق یعنی قله ها ،تا قعر دریا، ارتفاع
رفتن از بی کسی تا قله ها ،تا ارتفاع
از کنار پنجره گاهی نگاه تا دوردست
دیدنی تر میشود آن دورها با ارتفاع
با همه دلشوره ها پایین ترینها دیدنیست
می برند پایین گاهی قلب ما را ارتفاع
گه صعود و گه پریدن در خیال و وهم خود
در خیالم میرود پایین و بالا ارتفاع
پله ها معنای دیگر داشت آنروزی که دل

رفت از آن پله ها یکی،دوتا تا ارتفاع
انتظار دیدنت در سایه سار بید گاه
گاه می لرزد زسرما گه زگرما ارتفاع
انتظار دیدنیت شهرام و شور مهر بود
مهر رفت و شور رفت و مانده تنها ارتفاع

محمود رضا کاظمی

کج دار و مریز جام مستی خوش باش

کج دار و مریز جام مستی خوش باش
با آن که قرار عشق بستی ، خوش باش

راحم ، نشکن شیشه ی احساس و دلی
تا هستی و هست شور هستی خوش باش


جواد رحیمی

نا اهل، اهل هیچستان است

نا اهل، اهل هیچستان است
عرضم را رمزی گفتم زرگری رمز ارز به پایم ریخت
عشق اگر پا بگیرد من گردنش می گیرم
تو به من بد کردی توبه من شکست
از خودم دست می شویم و به خودم می بالم تا ازپرواز جا نمانم
مارگیری که همه ی مارهایش را فروخت بیمار شد
در جهان سوم ستون پنجم حرف اول را می زند


حسین مقدسی نیا

سر به جز از شور عاشقانه ندارد

سر به جز از شور عاشقانه ندارد
دل به جز از ناله شبانه ندارد

خون دل از چشم شد روانه و دانم
چشمه نجوشد اگر خزانه ندارد

سرزنشم کرد و گفت عاشق و مستی
زاهد خود بین جز این بهانه ندارد

گفتمش آرام باش و فلسفه کم گوی
بحر ادب جوی کان کرانه ندارد

خال لبش بین و دام زلف، که صیاد
صید نگیرد اگر که دانه ندارد

گفت به بلبل که حکم قتل مرا داد
بهتر از این رآی عادلانه ندارد

دوش سحرگاه فروغی میگفت
مرغ سحر این چنین ترانه ندارد

سما فروغی