یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

قرار بیقراری ام، ببین که شد جوانی ام

قرار بیقراری ام، ببین که شد جوانی ام
بهار زندگانی ام ، آخر راه به کجا؟

کنون زبانه میکشم، میان آه و آتشم
آنچه ز عشق می چشم، می دهدم به فنا

مست لبالبم کنون، بی تاب و در تبم کنون
می کشدم تا به جنون،زلف سیاه تا به تا


ز آه آتشین من، گرفته گُر زمین من
در حلقه ی نگین من، نه عقل مانده نه حیا

شیرمحمد قنبری نیا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد